پيشنهاد تأسيس موزه اوقاف در اصفهان

نويسنده: سيف الله وحيد نيا

مقدمه

دکتر سيف‏اللّه‏ وحيدنيا در سال 1305هـ.ش در خانواده‏اي فرهنگي در دستگرد اصفهان چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدائي و متوسطه را در اصفهان به پايان برد و چندي نيز از علوم حوزوي بهره‏مند شد. وحيدنيا رشته‏هاي حقوق، جرم‏شناسي، علوم اداري، روزنامه‏نگاري و شهرداري را در تهران خواند و براي ادامه تحصيل به اروپا رفت و دوره دکتراي تجارت و دوره عالي بيمه را به پايان برد.
وحيدنيا مؤسس انجمن ادبي «وحيد» و پايه‏گذار مجله ادبي، تاريخي وحيد است که قريب 19 سال انتشار آن ادامه يافت. سه جلد مجموعه خاطرات و اسناد فرهنگ معاريف اصفهان و فرهنگ واژه‏هاي مثنوي که قريبا منتشر خواهد شد از آثار اوست. ديوان وحيد دستگردي نيز به همت ايشان در دست انتشار است.
جمع‏آوري وحفظ و نگاهداري اشيا و اسناد ارزشمند و منحصر در محل‏هاي مطمئن و عرضه آن به علاقه‏مندان اين‏گونه آثار، از ابداعات و دست‏آوردهاي تمدن جديد است و در قرن اخير رونق و توسعه فراوان يافته است.
البته در ادوار پيشين بعضي از صاحبان مال و مکنت مجموعه‏هاي خصوصي داشته‏اند و آثار هنري، زيورآلات و اشياء ذي‏قيمت را در کاخها و منازل خود نگاهداري مي‏کرده‏اند.
از هزاره سوم پيش از ميلاد مجموعه‏اي موسوم به «ذخاير يا خزاين سيحون» را مي‏شناسيم که شاهکارهايي از آثار بسيار جالب و منحصر عصر هخامنشي را شامل بوده است و نيز مجموعه‏اي شامل بيش از سي‏هزار لوح گِلي و تعدادي سکه زر و سيم مکشوفه در تخت جمشيد نيز از آثار بازمانده ادوار کهن است.
در نيمه دوم قرن هفدهم ميلادي، اولين موزه به سبک جديد در انگلستان به وجود آمد و شخصي به نام «الياس آشمول» مجموعه اشياي قيمتي خود را به دانشگاه آکسفورد اهدا کرد و از مقامات دانشگاه خواست تا براي حفظ و نگاهداري و عرضه اين اشياء موزه مخصوصي احداث نمايند. دانشگاه مزبور نيز مأمول او را اجابت نمود و در سال 1683م (1081هـ.ش) موزه‏اي به نام «موزه آشموليان» در دانشگاه به وجود آورد.
همان‏طور که ذکر شد، در ايران، بزرگان قوم مجموعه‏هايي در مالکيت و تصرف خود داشته‏اند که بدون توجه به ارزش و مشخصات و هويت آنها همه را در تالارها و اتاقهايي، به صورت درهم و نامنظم، و به عنوان تزئين در منزل خود نگاهداري مي‏کرده‏اند. در دوران سلاله قاجار و بعد از آن، حفاريهاي مجاز و غيرمجاز در شهرها و اماکن باستاني ايران شروع شد و بخشي از اشياي مکشوفه به عنوان سهم دولت ايران در اختيار وزارت «معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه» گذاشته شد. براي حفظ اين آثار در سال 1295هـ.ش موزه‏اي به نام موزه عتيقات در دارالفنون تأسيس و آن آثار گرانبها به موزه جديد منتقل گرديد.
در 24 اسفند سال 1312 اولين کلنگ موزه ملي در بخشي از زمينهاي معروف به «ميدان مشق» مشرف به پارک شهر بر زمين زده شد و در سال 1316هـ.ش موزه جديد و مجهزي به نام «موزه ايران باستان» افتتاح گرديد. پس از آن به‏تدريج و به مرور زمان موزه‏هاي تخصصي به وجود آمد و دوره عالي باستان‏شناسي براي تربيت باستان‏شناس و موزه‏دار تأسيس شد. به‏طوري که در حال حاضر موزه‏هاي «هنرهاي ملي»، «فرش»، «آبگينه و سفال»، «مردم‏شناسي»، «هنرهاي تجسمي»، «هنرهاي تزييني»، «اسلحه» و... در تهران داير گرديده و تحصيل‏کرده‏هاي رشته‏هاي باستان‏شناسي اداره اغلب آنها را به عهده دارند.
از اين نظر با تنوع و تعدد اشيا و انبوه آنها و کشف آثار عتيقه، موزه‏هاي تخصصي در آينده وسعت بيشتري خواهد يافت و رشته‏هاي ظريفتر و دقيقتري را نيز شامل خواهد شد، لذا به يمن اينکه سازمان اوقاف يک شماره از نشريه ميراث جاويدان را به اصفهان اختصاص داده اين‏جانب پيشنهاد مي‏کنم که موزه‏اي تخصصي به نام «موزه اوقاف اصفهان (1)» تأسيس و موجبات گشايش آن را در اسرع وقت فراهم آورند.

ضرورت تأسيس موزه اوقاف

حاجت به ذکر نيست که بسياري از وقف‏نامه‏ها و اسناد تاريخي و باستاني و ارزشمند کشور به علل مختلف دستخوش خرابي و نابودي قرار گرفته‏اند و براي جلوگيري از تکرار و ادامه اين وضع ضرورت دارد که اقدامات مجدّانه و اساسي به عمل آيد.
از نمونه‏هاي امحاء اين اسناد، حوادث پس از سقوط
شاه سلطان‏حسين صفوي و تسلط افاغنه بر اصفهان را سراغ داريم که ملازعفران و علماي افغان که مردم اصفهان را رافضي مي‏خواندند، املاک و اراضي وقفي را تحت تصرف خود درآوردند و طومارها و وقف نامه‏ها را از بين بردند. بنا به نوشته حاج شيخ حسن جابري انصاري، رقبات دفتري را، که قراء را از دولتي و موقوفه و خصوصي به‏درستي تشخيص و ربط مي‏داد و در چهلستون بود، به زاينده‏رود افکندند و اگر در طول تاريخ پرفراز و نشيب کشور و بر اثر تاخت و تازهاي ترکتازان اسناد ديگري هم از دست رفته باشد معلوم است که چه ذخاير و گنجينه‏هاي گران‏بهايي را از دست داده‏ايم که ديگر به هيچ‏وجه امکان دسترسي به آنها نيست.
نکته گفتني و درخور توجه اينکه مردم ايران در طول تاريخ از نظر شرعي و به عنوان «باقيات صالحات» به امر وقف توجه و دلبستگي نشان داده و اموال خود را کلاً يا جزءً به صورت وقف خاص و يا وقف عام درآورده‏اند.
از باب مثال شاه‏عباس صفوي در سال 1013هـ.ق «قربةً الي‏اللّه‏» آنچه را در اصفهان داشت وقف صحيح شرعي و حبس مؤبد مخلّد نموده و آنچه را تا حين صدور وقف‏نامه در اختيار داشت به تصرف وقف داده است. وي در وقف‏نامه خود جميع مستغلات، املاک، اراضي، باغات، طواحين، جداول، انهار، قنوات، جواهرات، قاليها و هرچه در بيوتات خاصه بوده و کاروانسراي واقع در ميدان نقش جهان مع قيصريه متصل به آن و بازار و ميدان مذکور و حمام واقع در جوار آن و حتي اسبان ايلخي و شتران و گوسفندان و گاوان خود را وقف کرده و ذيل وقف‏نامه را امضا و مهر نموده و مهر و امضاي قاضي‏خان صدر و اعتمادالدوله و جلال منجم و غلامعلي قاضي اصفهان و قورچي‏باشي و عليرضا خوشنويس را نيز براي تسجيل امر وقف ذيل وقف‏نامه آورده است. بنابراين در شهري که اين‏همه مساجد و مدارس و بناهاي کهن و تاريخي دارد و اغلب اين بناها موقوفه و تحت سرپرستي اداره اوقاف هستند بسيار بجاست تا براي حفظ و نگاهداري اسناد و وقف‏نامه‏ها به تأسيس موزه‏اي مجهز اقدام، و نسبت به گشايش آن اقدام عاجل به عمل آيد.
در موزه مزبور علاوه بر وقف‏نامه‏ها و اسناد مختلف مربوط به آن مي‏توان از کتيبه‏ها و الواح سنگي و سنگابها و ديگر آثاري که بر روي آنها وقف‏نامه حک شده نيز استفاده کرد و در صورتي که نقل آن به موزه امکان‏پذير نباشد نمونه‏هايي از آنها را مي‏توان در ابعاد کوچکتر تهيه و در معرض ديد علاقه‏مندان قرار داد.
علاوه بر اين در آينده نزديک مي‏توان مجموعه‏اي از قرآنهاي خطي و چاپي فراهم آورد و بخشي از موزه را به اين آثار نفيس و ارزشمند اختصاص داد.
بديهي است جمع‏آوري و عرضه اين آثار در موزه، يک مرکز تحقيق براي علاقه‏مندان و محققين به وجود خواهد آورد تا وقف‏نامه‏ها را از لحاظ محتوا، خط، تذهيب، امضا، مُهر و ساير خصوصيات مورد بررسي قرار دهند و مقاله‏ها و کتابهايي در اين زمينه‏ها منتشر سازند و اين امر مقدمه‏اي خواهد بود براي تأسيس يک دانشکده اختصاصي اوقاف که بتواند در آينده کارکنان فني و متخصص و نخبه سازمان اوقاف را در سراسر ايران تربيت کند و تعليم دهد.
نکته درخور عنايت اينکه، افراد علاقه‏مند و خيّر پس از اطلاع از وجود چنين مرکزي اسناد خانوادگي و قرآنهاي خطي خود را به موزه اهدا خواهند کرد.

چرا تأسيس موزه در اصفهان پيشنهاد شده است؟

1. اصفهان از شهرهاي باستاني ايران و در مرکز جغرافيائي کشور قرار گرفته و از کليه نقاط مي‏توان به‏سهولت به آن رفت و آمد و مسافرت کرد؛
2. آثار تاريخي و بناهاي جالب و ديدني فراوان دارد؛
3. از مراکز مهم جهانگردي کشور است و جهانگردان غالبا براي ديدن اصفهان به ايران مسافرت مي‏کنند؛
4. اصالت معماري کهن در اين شهر حفظ شده و معماري سنتي در آن برجاي مانده است؛
5. موقوفات فراوان در مرکز استان و توابع آن هست که با اين وسعت و عظمت در کمتر شهري مي‏توان يافت؛
6. از امکانات ارتباطات و ساير امور فني، تکنولوژي، جاذبه‏هاي ايرانگردي، هتلها و متلهاي کافي برخوردار است و نسبت به اين شهر شناخت جهاني هست و دهها کتاب و هزاران عکس از مناظر و مراياي آن در داخل و خارج چاپ و نشر شده است؛
7. علاوه بر همه اينها، وجود زاينده‏رود به اين شهر طراوت و صفاي دائمي بخشيده و موقعيت ممتازي به آن داده است.
بديهي است با توجه به مشخصه‏هاي فوق، اصفهان شايسته‏ترين شهر براي تأسيس يک موزه ابتکاري و مجهز اوقاف خواهد بود و اميد است اين پيشنهاد مفيد و خيرخواهانه هرچه زودتر مورد توجه و عمل قرار گيرد، ان‏شاءاللّه‏.

پي نوشت :

1-در آينده ممکن است چنين موزه‏اي در تهران و ساير شهرهاي بزرگ ايران نيز تأسيس شود.

منبع: ميراث جاويدان

پيشنهاد تأسيس موزه اوقاف در اصفهان

نويسنده: سيف الله وحيد نيا

مقدمه

دکتر سيف‏اللّه‏ وحيدنيا در سال 1305هـ.ش در خانواده‏اي فرهنگي در دستگرد اصفهان چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدائي و متوسطه را در اصفهان به پايان برد و چندي نيز از علوم حوزوي بهره‏مند شد. وحيدنيا رشته‏هاي حقوق، جرم‏شناسي، علوم اداري، روزنامه‏نگاري و شهرداري را در تهران خواند و براي ادامه تحصيل به اروپا رفت و دوره دکتراي تجارت و دوره عالي بيمه را به پايان برد.
وحيدنيا مؤسس انجمن ادبي «وحيد» و پايه‏گذار مجله ادبي، تاريخي وحيد است که قريب 19 سال انتشار آن ادامه يافت. سه جلد مجموعه خاطرات و اسناد فرهنگ معاريف اصفهان و فرهنگ واژه‏هاي مثنوي که قريبا منتشر خواهد شد از آثار اوست. ديوان وحيد دستگردي نيز به همت ايشان در دست انتشار است.
جمع‏آوري وحفظ و نگاهداري اشيا و اسناد ارزشمند و منحصر در محل‏هاي مطمئن و عرضه آن به علاقه‏مندان اين‏گونه آثار، از ابداعات و دست‏آوردهاي تمدن جديد است و در قرن اخير رونق و توسعه فراوان يافته است.
البته در ادوار پيشين بعضي از صاحبان مال و مکنت مجموعه‏هاي خصوصي داشته‏اند و آثار هنري، زيورآلات و اشياء ذي‏قيمت را در کاخها و منازل خود نگاهداري مي‏کرده‏اند.
از هزاره سوم پيش از ميلاد مجموعه‏اي موسوم به «ذخاير يا خزاين سيحون» را مي‏شناسيم که شاهکارهايي از آثار بسيار جالب و منحصر عصر هخامنشي را شامل بوده است و نيز مجموعه‏اي شامل بيش از سي‏هزار لوح گِلي و تعدادي سکه زر و سيم مکشوفه در تخت جمشيد نيز از آثار بازمانده ادوار کهن است.
در نيمه دوم قرن هفدهم ميلادي، اولين موزه به سبک جديد در انگلستان به وجود آمد و شخصي به نام «الياس آشمول» مجموعه اشياي قيمتي خود را به دانشگاه آکسفورد اهدا کرد و از مقامات دانشگاه خواست تا براي حفظ و نگاهداري و عرضه اين اشياء موزه مخصوصي احداث نمايند. دانشگاه مزبور نيز مأمول او را اجابت نمود و در سال 1683م (1081هـ.ش) موزه‏اي به نام «موزه آشموليان» در دانشگاه به وجود آورد.
همان‏طور که ذکر شد، در ايران، بزرگان قوم مجموعه‏هايي در مالکيت و تصرف خود داشته‏اند که بدون توجه به ارزش و مشخصات و هويت آنها همه را در تالارها و اتاقهايي، به صورت درهم و نامنظم، و به عنوان تزئين در منزل خود نگاهداري مي‏کرده‏اند. در دوران سلاله قاجار و بعد از آن، حفاريهاي مجاز و غيرمجاز در شهرها و اماکن باستاني ايران شروع شد و بخشي از اشياي مکشوفه به عنوان سهم دولت ايران در اختيار وزارت «معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه» گذاشته شد. براي حفظ اين آثار در سال 1295هـ.ش موزه‏اي به نام موزه عتيقات در دارالفنون تأسيس و آن آثار گرانبها به موزه جديد منتقل گرديد.
در 24 اسفند سال 1312 اولين کلنگ موزه ملي در بخشي از زمينهاي معروف به «ميدان مشق» مشرف به پارک شهر بر زمين زده شد و در سال 1316هـ.ش موزه جديد و مجهزي به نام «موزه ايران باستان» افتتاح گرديد. پس از آن به‏تدريج و به مرور زمان موزه‏هاي تخصصي به وجود آمد و دوره عالي باستان‏شناسي براي تربيت باستان‏شناس و موزه‏دار تأسيس شد. به‏طوري که در حال حاضر موزه‏هاي «هنرهاي ملي»، «فرش»، «آبگينه و سفال»، «مردم‏شناسي»، «هنرهاي تجسمي»، «هنرهاي تزييني»، «اسلحه» و... در تهران داير گرديده و تحصيل‏کرده‏هاي رشته‏هاي باستان‏شناسي اداره اغلب آنها را به عهده دارند.
از اين نظر با تنوع و تعدد اشيا و انبوه آنها و کشف آثار عتيقه، موزه‏هاي تخصصي در آينده وسعت بيشتري خواهد يافت و رشته‏هاي ظريفتر و دقيقتري را نيز شامل خواهد شد، لذا به يمن اينکه سازمان اوقاف يک شماره از نشريه ميراث جاويدان را به اصفهان اختصاص داده اين‏جانب پيشنهاد مي‏کنم که موزه‏اي تخصصي به نام «موزه اوقاف اصفهان (1)» تأسيس و موجبات گشايش آن را در اسرع وقت فراهم آورند.

ضرورت تأسيس موزه اوقاف

حاجت به ذکر نيست که بسياري از وقف‏نامه‏ها و اسناد تاريخي و باستاني و ارزشمند کشور به علل مختلف دستخوش خرابي و نابودي قرار گرفته‏اند و براي جلوگيري از تکرار و ادامه اين وضع ضرورت دارد که اقدامات مجدّانه و اساسي به عمل آيد.
از نمونه‏هاي امحاء اين اسناد، حوادث پس از سقوط
شاه سلطان‏حسين صفوي و تسلط افاغنه بر اصفهان را سراغ داريم که ملازعفران و علماي افغان که مردم اصفهان را رافضي مي‏خواندند، املاک و اراضي وقفي را تحت تصرف خود درآوردند و طومارها و وقف نامه‏ها را از بين بردند. بنا به نوشته حاج شيخ حسن جابري انصاري، رقبات دفتري را، که قراء را از دولتي و موقوفه و خصوصي به‏درستي تشخيص و ربط مي‏داد و در چهلستون بود، به زاينده‏رود افکندند و اگر در طول تاريخ پرفراز و نشيب کشور و بر اثر تاخت و تازهاي ترکتازان اسناد ديگري هم از دست رفته باشد معلوم است که چه ذخاير و گنجينه‏هاي گران‏بهايي را از دست داده‏ايم که ديگر به هيچ‏وجه امکان دسترسي به آنها نيست.
نکته گفتني و درخور توجه اينکه مردم ايران در طول تاريخ از نظر شرعي و به عنوان «باقيات صالحات» به امر وقف توجه و دلبستگي نشان داده و اموال خود را کلاً يا جزءً به صورت وقف خاص و يا وقف عام درآورده‏اند.
از باب مثال شاه‏عباس صفوي در سال 1013هـ.ق «قربةً الي‏اللّه‏» آنچه را در اصفهان داشت وقف صحيح شرعي و حبس مؤبد مخلّد نموده و آنچه را تا حين صدور وقف‏نامه در اختيار داشت به تصرف وقف داده است. وي در وقف‏نامه خود جميع مستغلات، املاک، اراضي، باغات، طواحين، جداول، انهار، قنوات، جواهرات، قاليها و هرچه در بيوتات خاصه بوده و کاروانسراي واقع در ميدان نقش جهان مع قيصريه متصل به آن و بازار و ميدان مذکور و حمام واقع در جوار آن و حتي اسبان ايلخي و شتران و گوسفندان و گاوان خود را وقف کرده و ذيل وقف‏نامه را امضا و مهر نموده و مهر و امضاي قاضي‏خان صدر و اعتمادالدوله و جلال منجم و غلامعلي قاضي اصفهان و قورچي‏باشي و عليرضا خوشنويس را نيز براي تسجيل امر وقف ذيل وقف‏نامه آورده است. بنابراين در شهري که اين‏همه مساجد و مدارس و بناهاي کهن و تاريخي دارد و اغلب اين بناها موقوفه و تحت سرپرستي اداره اوقاف هستند بسيار بجاست تا براي حفظ و نگاهداري اسناد و وقف‏نامه‏ها به تأسيس موزه‏اي مجهز اقدام، و نسبت به گشايش آن اقدام عاجل به عمل آيد.
در موزه مزبور علاوه بر وقف‏نامه‏ها و اسناد مختلف مربوط به آن مي‏توان از کتيبه‏ها و الواح سنگي و سنگابها و ديگر آثاري که بر روي آنها وقف‏نامه حک شده نيز استفاده کرد و در صورتي که نقل آن به موزه امکان‏پذير نباشد نمونه‏هايي از آنها را مي‏توان در ابعاد کوچکتر تهيه و در معرض ديد علاقه‏مندان قرار داد.
علاوه بر اين در آينده نزديک مي‏توان مجموعه‏اي از قرآنهاي خطي و چاپي فراهم آورد و بخشي از موزه را به اين آثار نفيس و ارزشمند اختصاص داد.
بديهي است جمع‏آوري و عرضه اين آثار در موزه، يک مرکز تحقيق براي علاقه‏مندان و محققين به وجود خواهد آورد تا وقف‏نامه‏ها را از لحاظ محتوا، خط، تذهيب، امضا، مُهر و ساير خصوصيات مورد بررسي قرار دهند و مقاله‏ها و کتابهايي در اين زمينه‏ها منتشر سازند و اين امر مقدمه‏اي خواهد بود براي تأسيس يک دانشکده اختصاصي اوقاف که بتواند در آينده کارکنان فني و متخصص و نخبه سازمان اوقاف را در سراسر ايران تربيت کند و تعليم دهد.
نکته درخور عنايت اينکه، افراد علاقه‏مند و خيّر پس از اطلاع از وجود چنين مرکزي اسناد خانوادگي و قرآنهاي خطي خود را به موزه اهدا خواهند کرد.

چرا تأسيس موزه در اصفهان پيشنهاد شده است؟

1. اصفهان از شهرهاي باستاني ايران و در مرکز جغرافيائي کشور قرار گرفته و از کليه نقاط مي‏توان به‏سهولت به آن رفت و آمد و مسافرت کرد؛
2. آثار تاريخي و بناهاي جالب و ديدني فراوان دارد؛
3. از مراکز مهم جهانگردي کشور است و جهانگردان غالبا براي ديدن اصفهان به ايران مسافرت مي‏کنند؛
4. اصالت معماري کهن در اين شهر حفظ شده و معماري سنتي در آن برجاي مانده است؛
5. موقوفات فراوان در مرکز استان و توابع آن هست که با اين وسعت و عظمت در کمتر شهري مي‏توان يافت؛
6. از امکانات ارتباطات و ساير امور فني، تکنولوژي، جاذبه‏هاي ايرانگردي، هتلها و متلهاي کافي برخوردار است و نسبت به اين شهر شناخت جهاني هست و دهها کتاب و هزاران عکس از مناظر و مراياي آن در داخل و خارج چاپ و نشر شده است؛
7. علاوه بر همه اينها، وجود زاينده‏رود به اين شهر طراوت و صفاي دائمي بخشيده و موقعيت ممتازي به آن داده است.
بديهي است با توجه به مشخصه‏هاي فوق، اصفهان شايسته‏ترين شهر براي تأسيس يک موزه ابتکاري و مجهز اوقاف خواهد بود و اميد است اين پيشنهاد مفيد و خيرخواهانه هرچه زودتر مورد توجه و عمل قرار گيرد، ان‏شاءاللّه‏.

پي نوشت :

1-در آينده ممکن است چنين موزه‏اي در تهران و ساير شهرهاي بزرگ ايران نيز تأسيس شود.

منبع: ميراث جاويدان